❤️دلنوشته فرزند شهید❤️


آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم ، که نگو 

آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم ، که نگو


بس که دلتنگ توام،از سر شب تا حالا

آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم ، که نگو


جانِ من حرف بزن، امر بفرما بابا

آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو


کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست

آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو


امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری

آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو


جانِ من زود بیا یک بغل آرامم کن

آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو